پریا |
آنچه می خوانید خاطراتی از شهید مدرس، نماینده مجلس دوره رضاخان است که در نشریه فرهنگی راه منتشر شده است: آدم انتخاب کنید یک روز وقتی که مدرس از مجلس به خانه بازگشت، عدهای از مردم به منزل مدرس ریخته و با سر و صدای زیاد گفتند: آقا! این چه لایحهای بود که امروز تصویب شد؟ مصلحت است. مدرس پاسخ داد: اگر بیست رأس اسب و الاغ و یک آدم را در مجلسی جمع کنند و از آنها بپرسند که ناهار چه می?خورید، جواب چه میدهند؟ همه گفتند: جو. مدرس گفت: آن یک نفر هم ناچار است سکوت کند. این وکلایی که شما انتخاب کردهاید، شعورشان همین است. بروید آدم انتخاب کنید. هر سخن جایی دارد یکی از نمایندگان روحانی پشت تریبون مجلس مشغول نطق بود و بی مناسبت به بیان مسائل مذهبی و روضه خوانی می?پردازد. مدرس سخن او را قطع می?کند و میگوید: مؤمن! سپهسالار دو ساختمان چسبیده به هم ساخته. یکی این مجلس و یکی هم مسجد و مدرسه. شما اشتباه آمدید. باید به ساختمان بغلی بروید. در مسجد روضه خوانده میشود و اینجا مجلس و محل قانونگذاری و رسیدگی به امور مردم و مملکت است. چو نرمی کنی خصم گردد دلیر مدرس غالبا نامه هایی که مینوشت، روی کاغذ پاکت تنباکو و کاغذهایی بود که آن روزگار، قند در آن میپیچیدند. یکی از وزیران نامهای از مدرس دریافت داشته و آن را اهانت به خود دانسته بود. روزی یکی از آشنایان مدرس آمد و یک بسته کاغذ آورده به مدرس گفت: جناب وزیر این کاغذها را فرستادهاند که حضرت آقا مطالب خود را روی آنها مرقوم فرمایند. مدرس گفت: عبدالباقی! چند ورق از آن کاغذهای مرغوب خودت را بیاور. فرزند مدرس فوری بستهای کاغذ آورد. مدرس به آن شخص گفت: آن بسته کاغذ وزیر را بردار و این کاغذها را هم روی آن بگذار. سپس روی تکه کاغذ قند نوشت: جناب وزیر! کاغذ سفید فراوان است ولی لیاقت تو بیشتر از این کاغذ که روی آن نوشتهام نیست [ یکشنبه 98/9/17 ] [ 2:11 عصر ] [ پریا ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |